که در بهار و تابستان

پاییز و زمستان

مرا

عاشقانه ببوسند

آنطور که آتشفشان خاموش درونم جان گرفته

مهرت را فوران کند

من

تو و تمام وجودت را

نه برای یک هم آغوشی ساده

برای تمام عمر می خواهم
همین ...

روز عشق مبااارررک همدمم...

حالم خیلی خوبه خدا حالم قدر همه ی لحظه های عمرم خوبه و همه اینها را مدیون خدای مهربونم.... ممنونم خدای مهربون که لطفت بی منت شامل حال ما میشه....

امیر قلبم... این کدامین عاشقانه من است؟

این کدامین ضربان قلب ماست؟ این کدامین دم توست؟

این کدام لحظه است؟

این چندمین لبخند آفرینش است؟

آه که چقدر تو خوشبختی و جهان در این روز پر از غوغااااست....

امروز زیباترین لبخند آفرینش تنها برای توست امروز روز توست روز زیبای شکفتن تو... مهربانم تو را بر رفیع ترین قله ی احساسم میگذارم و فریاد میزنم تولدتت مباااارررررررررررررررررررررررررررررررررررک...... **************************************************************************************** میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم دوست دارم عزیزم..

**************************************************************************************** وشما بابا محمود عزیزم مامان فاطی خوبمون گرچه نمیتونم حضوری از زحمتا و حمایتتاتون تشکر کنم اما میخوام اینجا بگم بابت تموم مهربونیا و حمایتتاتون سپاسگذارم و دستاتونو می بوسم... ایشاله که سایتون سالم و سلامت همیشه بالای سرمون باشه... خیلی دوستون دارم... **************************************************************************************** و شما سارا و مهسای عزیزم که همیشه حامی ما بودید خیلییییی زیاااااد دوستون دارررممم بهترین خواهرای دنیا.... 

کور شود هر کس که چشم دیدن خوشبختیمان را ندارد

فصل آشنایی و قرارهای عاشقانه فصل سوز و فصل حرارت قلبهای عاشق.. فصل شبهای بلند و پر از دلشوره و دلتنگی روزهای کوتاه و پر از لحظه های دل انگیز..مرور خاطرات تلخ و شیرین کنار یار..چقد زیباست اندیشیدن به یاری که هر روز پیش از پیش دوستش داشتم و خواهم داشت..من روزهای پاییز عاشقترم خیلی زیاااااد خیلی...گاه به شدتی دلتنگ و پر از احساس میشوم که اشکانم بی اختیار سرازیر می شود..

بی اختیار هر ثانیه در حوالی افکارت قدم میزنم و چشمانم را میبندم لبخندها بی اراده روی لبانم مینشینند خوشحالم از حس بودنت از این نزدیکی به تو..در افکارم آنقدر تورا به خودم نزدیک میبینم که تنها بوی عطرت را در مشامم حس میکنم و دستهای نوازشت را روی تار تار موهایم و خودم را در میان بازوانت..

سرشارم از حس زیبای دوست داشتن قلبم همچنان شعله ور است از آتش فروزان عشقت که مرا هر لحظه ذوب میکند و من عاشق این ذوب شدنم
تو مرا عاشقانه در دریای دلت غرق کردی و من چون قطره ای کوچک در تو غرق شده ام.. گاه حس بچه ای را دارم که در آغوشت گم میشود و آهسته تو را میخواند کسی که بی چون و چرا به آن وعده نوازش دادی و بی تردید نوازشش میکنی ... آرام میشوم آرامتر از هر لحظه دیگر.. تو برای من تنها همسر نیستی تو فراتر از واژه مرد برای من هستی تو همیاری، ٰٰٔهمراهی ،همسفری، شریکی ،همدمی ،همه لحظه ها و زندگی منی... وجود تو در میان همه ی این خوبی ها لنگریست که مرا از دریای مواج دلتنگی به ساحل مهربانی می رساند ... تو همچون سرو پایدارو استواری و سرو از اراده و پایداری تو سر خم میکند...من تورا در زیباترین نقطه ،میان عاشقی در تمنای فردا میجویم...

دوستت دارم..

6سال از باهم بودنموون میگذره و هر روز در کنارت حس زیبا و تازه ای و تجربه میکنم حس قشنگ دوست داشتن و کنارت خوشبخت زندگی کردن..

امیر قلبم وقتی خیالم در حوالی تو و آینده ی روشنمون قدم میزند انگار قلبم میخواد از سینه در بیاد و شدت دوست داشتن من و فریاد بزنه...

نمیدانی چقدر زیباست داشتن مردی که میدانی میتوانی تمام عمرت را بی هیچ نگرانی و با آرامش به شانه هایش تکیه کنی نمیدانی چه مغرورم از داشتنت تو برای من و قلبم مقدسی و من بعد از معبودم تنها و تنها تورا میپرستم نمیدانی چه حس خوبی است وقتی حرفهای عاشقانه ات را در گوشم زمزمه میکنی و ضربان قلبم هر لحظه شدیدتر از لحظه قبل می شود و وجودم پر از شعله های گرم عشق نمیدانی چه زیباست وقتی  لحظه ای دستانم را از دستانت جدا نمیکنی و بدان که این حس های بی نظیر و بی همتا تنها در کنار وجود تو شکل میگیرد تو مردی هستی که واژه مرد و مردانگی تنها برای توست... ای تجلی زندگانی من دوست دارم عاشقانه هایت را..اذیت کردنهایت را..لبخندهایت را...غیرتت را..تو لایق ستایشی همسرم تا دم آخرم در کنارت میمانم و تورا تنها برای خودت میخواهم...

همدمم سالگرد یکی شدنمون مبارررک لحظه لحظه های قشنگ زندگیمونو مدیون تو و وجود پاک توام...دستهایم را خالصانه به سمت آسمان میبرم و خدارا بخاطر هدیه زیبایش شکر میکنم و از خدا میخواهم همیشه سایه ات برسرم گسترده باشد... تو برای قلب من بهترینی و برای همیشه کنارت بودن و شریک لحظه هایت بودن ذره ای تردید ندارم...

امیر خوبم دوستت دارم...

این روز قشنگ بهانه ای شد برای قدردانی از خوبی ها و مهربانی هایت....این روز فرخنده را در دل جشن میگیرم و بهترین شادباش هارا نثار وجود پر برکتت میکنم...تولدت را صمیمانه تبریک میگوییم و دستانت را میبوسیم...و صادقانه میگوییم ذوستت داریم...

دوستدار شما: امیر و حمیده

میخواهم از بزرگ مردی گویم که کل وجودم را احاطه کرده است از مردی گویم که معرفت و مردانگیش ثابت شده است مردی که همه ی لحظه ها و شادیهایش را وقف من کرده از کسی که خسته از کار روزانه شتابان به سویم می آید و مرا در آغوش میگیرد و لبخند میزند و مرا می پذیرد از اسطوره ای گویم که باب میل من رفتار میکند از کسی که تاب نگرانی و ناراحتی من را ندارد و بی ریا به من محبت میکند از کسی که شیفته ی اویم و تاب بی تابی او را ندارم و زندگی و لحظه های پر از عشق و آرامشم را مدیونش هستم و تنها مأوای من آغوشش است...

همدمم از هر کجای سرای دلم گویم نام تو بر زبانم جاری می شود مانند اقیانوسی بی انتها و دریایی بی کران ،تو مرا غرق خود کردی ای همه ی وجود و فکر و ذهنم

دنیای من دنیا بدون وجود تو دچار وارونگی است و معنا و مفهوم خود را از دست داده است ای معشوقه ی عاشق من شعله های جاودان عشق را هر لحظه در چشمانت می یابم شعله های پرفروغی که به من امید و زندگی می دهد

همسر خوبم امشب باید کنارت بودم نه در حسرت گرفتن دستهای گرمت دستان من یخ میزنند امشب و حتی با هرم نفسهای بی رمقم هم ذوب نمی شوند وجودت مایه آرامش است برای وجود بی قرار و پر بهانه ی من

چقدر دلم بهانه میگیرد امشب پاسخی برایش ندارم و تنها دیدارت را به آن وعده می دهم و با ندای دیدارت دوباره قلبم میکوبد انگار تا بحال تورا ندیده ام، این روزا تورا قدرتمندتر میابم مرد تر و قوی تر از گذشته و هر لحظه بخاطر داشتنت به خود می بالم و غرق در رویاهای قشنگم می شوم... رویاهایم که در خیالت هست؟؟؟؟ همان رویاها و آرزوهایی که در کنار تو سپری می شود بعید میدانم از خاطرت دور بماند!

آرزو ی قشنگی میکنم در این شب قشنگ و توهم بامن هم نوا شو... آرزو میکنم ... خدایااا... با اشک و آه می نویسم و خودت شاهد اشکهای بی قراری من هستی...خدای من تولد سال بعد و کنارش باشم و احساس قشنگمو تو گوشش زمزمه کنم توام دعا کن همسر دل پاک من

تو زیباترین لبخند خدایی که امروز شکفتی چشمانت را بگشا ای همه ی چشم و امید من و بدان کسی انتظار این را می کشد تا به تو بپیوندد و تو را دریابد چقدر خون و دل میخورم در یک دنیای ناشناخته و میدانم لحظه بدنیا آمدنت هم تنهایی برایت جشن گرفتم و به خود امید همیشه در کنارت بودن را دادم ،امروز که متولد شدی نمی دانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی می شوی که دنیایش با تودنیاست و فقط در کنار تو آرام و بی دغدغه است.

حال بیا در همین حال و هوای احساسی دستانت را به من بده تا قلبت را محکم در آغوش بگیرم تا احساس مرا دریابی دلم یک شب تنهایی میخواهد با یک عالمه دستهای تو در گوشه کنارهای آغوش گرم تو..

 چه شب شیرینی است نه؟؟ آغاز نفس کشیدن و بودنت بزرگترین شب دنیاست امشب شبی که خداتورو به من هدیه داد خدایا احسنت احسنت این بهترین بنده ی توست ممنونم بخاطر هدیه ی بزرگ زندگی...امیرم تو هیچ کم و کاستی نداری برای همه دنیای من بودن

امشب شب عجیبیه ستاره های دنباله دار آسمون و پر کردن و شهابها خودشونو دارن به زمین میرسونن چه اتفاقی افتاده؟؟؟ چه کسی به زمین اومده؟؟؟ آخه چی شده؟؟؟ چرا فرشته ها بی قرارن؟؟ چرا زمینیا جشن گرفتن؟؟؟ 

خدایااااااا یه فرشته از آسمون فرستادی برام همسر بی نظیر من توولدت مبارک..................

مرد من احساس بی کران من فدای لحظه لحظه های نفس کشیدنت

دوستت دارم

همسرت:حمیده